این سناریو عاشقان شیطانی پارت بعد بزارم
☀️تابستون ساحلی☀️
🔮عاشقان شیطانی🔮○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○سلام کیوتا چطورین؟!
میدونم خیلی وقته نبودم معذرت میخوام😭
تازه این که چیزی نیست همه سناریوهام هم حذف شده😭
ولی امروز دوباره سناریو نوشتم😘
سرتونو درد نمیارم فقط قبلش یه چند تا نکته بگم🌸
چند نکته: دونفر جدید اومدن دو تا دختر.
ساکاماکی ها برام گوربا خریدن اسمش توموکی هست البته یه گربه انسان نما یه جورایی مثل شین و میتونه به گربه تبدیل شه و به حالت انسانی برگرده تو حالت انسانی گوش داره ولی تو حالت انسانی دم نداره.
توموکی همیشه من رو بغل میکنه و میپره بغلم.
و اولین نفر توموکی بهترین دوستم.❤
و بعد هم امیلیا دوست دختر لایتو (همون سابقش).
ولی امیلیا میگه ساکورا صداش بزنیم.
موکامی ها هم اومدن.
من و توموکی و ساکورا یه اکیم دخترونه ایم😎
هر کی خواست توموکی یا ساکورا(امیلیا)بشه بگه🎀
اها توموکی از سوبارو خوشش میاد.
و اگه رفتارم تغیر کرده تعجب نکنید خودم هستم و من یویی هستم پس مینویسم من منظورم یویی هست.🍣
من و امیلیا و توموکی یه اکیپ دخترونه هستیم.🌸
کارلا و شین اومدن اما کارل نیومده و در ضمن همه الان با هم دوستیم.
بخشید و حالا بریم سراغ داستان😎
=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_
من: ای عزیزان گرامی میشه یکی با اون دستای گرامیش چشم های من را باز کند؟البته اگه زحمت نمیشه؟
ایاتو:خب حالا ببین.
من:وااااا دریا چه خوشکله🤩
ایاتو:چون میدونستم تا حالا دریا ندیدی اوردمت.
من: و این عمارت جایی که قراره بمونیم؟
کارلا: مشکلش چیه؟
شین: قدیمی به نظر میاد ولی برا خودش یه پا قلعه هست.
کارلا: خب شین کلید.
شین:چی؟
کارلا:کلید چیزی باید بکنیش تو در تا در باز شه.
شین:به جا نمیارم.
کو:این هم نمیدونی چیه!
شین:تو لازم نکرده به من چیزی بگی کوکو سبزی.
ایاتو:کوکو سبزی🤣
کو: کوکو سبزی عمته!!
لایتو: عه عه جلو بچه.
من:منظورت از بچه ایاتو بود لایتو😃
ایاتو: منظورش سوبارو بود.
شین:بیا اینم کلید.
کارلا: بالاخره.
(صدای باز شدن در به صورت ترسناک)
توموکی:یویویویی میگم چرا اینجا اینطوره.
من:کارلا سان اینجا جایی که قراره بمونیم.
کارلا: اره مشکلش چیه؟
من:اخه اینجا پر گرد خاکه و متروکه هست.
کارلا:خب.
من:الان چجور باید اینجا بزیستیم؟
کارلا: خودتون تمیزیش کنین.
من: چی!!!!!!
مگه اینا اصلا بلدن کار کننن؟!!!
یوما:بلدیم خیلی هم بهتر از تو مسوبوتا.
من:هیی هی وایسین دارین کجا میرین؟؟؟؟
شین:خدا حافظ.
من:خب الان باید چی کار کنیم؟
ازوسا:بریم تو شاید تونستیم یه کاری کنیم.
ساکورا:احیاناً الان رفتیم تو باید چی کار کنیم بشینیم نگاه هم بکنیم؟
کاناتو: یه بار اومدیم تعطیلات فقط یه بار.
من:چرا نگا من میکنید برید تو!!!!
توموکی :وااااا باد کولر!!!!!!!
ساکورا:اخی چه گوگولی شدی توموکی❤
=======بعد از تمیز کاری و غرغر های همه=========
من: بفرما خونه از این تمیز تر دیدین.اگه دیدین هر چی میخواین بهم بگین.
یوما:اره،ببین اینو.
من:بعد میگین چرا نصیحتتون نمیکنم.
لایتو:من گشنمه ساکورا.
ساکورا:۲تا تخم مرغ اون جا هست هر چی میخوای باهاش درست کن.
لایتو:ولی من تخم مرغ نمیخوام.
ساکورا پس دروغ نگو دیگه اگه گشنت بود سنگ هم میخوردی🌸
کو:راست میگه منم گشنمه.
من:ساعت چنده؟
ازوسا:۶و۴۵دقیقه.
من:ممنون.
کو:خب پس یه چی سفارش بدیم بخوریم.
من:دقیقا چی بخوریم؟
یوما و ایاتو:پیتزا.
روکی:هوا.
من:بله دیگه روکی اصلا همه گیاهیم فتوسنتز میکنیم.
روکی:ای کاش بودیم.
رجی:تازه اول شبه ها.جدی جدی گشنتونه؟
ایاتو:خب از ساعت ۷ صبح کار کردیم.
رجی:بله دیگه حسابی خونه رو به گند کشیدی و اونقت کار کردی.
شو:خفه شین میخوام اهنگ گوش بدم.
یوما:خب برو تو اتاق.
شو:نمیخوام.
یوما:پس همین جا بک،پ.
شو:باش.
رجی(زیر لبی):اینشالا بخوابی بیدار نشی.
من:اصلا بیاین پیتزا بخوریم!!!:
کو:باش این شماره پیتزایی.
خب دیگه این بود از پات اول پارت ۲ هم در دست ساخت هست و قراره از خنده زیاد راهی بیمارستانتون کنم البته شاید خنده دار نباشه ولی باز....
🔮عاشقان شیطانی🔮○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○سلام کیوتا چطورین؟!
میدونم خیلی وقته نبودم معذرت میخوام😭
تازه این که چیزی نیست همه سناریوهام هم حذف شده😭
ولی امروز دوباره سناریو نوشتم😘
سرتونو درد نمیارم فقط قبلش یه چند تا نکته بگم🌸
چند نکته: دونفر جدید اومدن دو تا دختر.
ساکاماکی ها برام گوربا خریدن اسمش توموکی هست البته یه گربه انسان نما یه جورایی مثل شین و میتونه به گربه تبدیل شه و به حالت انسانی برگرده تو حالت انسانی گوش داره ولی تو حالت انسانی دم نداره.
توموکی همیشه من رو بغل میکنه و میپره بغلم.
و اولین نفر توموکی بهترین دوستم.❤
و بعد هم امیلیا دوست دختر لایتو (همون سابقش).
ولی امیلیا میگه ساکورا صداش بزنیم.
موکامی ها هم اومدن.
من و توموکی و ساکورا یه اکیم دخترونه ایم😎
هر کی خواست توموکی یا ساکورا(امیلیا)بشه بگه🎀
اها توموکی از سوبارو خوشش میاد.
و اگه رفتارم تغیر کرده تعجب نکنید خودم هستم و من یویی هستم پس مینویسم من منظورم یویی هست.🍣
من و امیلیا و توموکی یه اکیپ دخترونه هستیم.🌸
کارلا و شین اومدن اما کارل نیومده و در ضمن همه الان با هم دوستیم.
بخشید و حالا بریم سراغ داستان😎
=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_
من: ای عزیزان گرامی میشه یکی با اون دستای گرامیش چشم های من را باز کند؟البته اگه زحمت نمیشه؟
ایاتو:خب حالا ببین.
من:وااااا دریا چه خوشکله🤩
ایاتو:چون میدونستم تا حالا دریا ندیدی اوردمت.
من: و این عمارت جایی که قراره بمونیم؟
کارلا: مشکلش چیه؟
شین: قدیمی به نظر میاد ولی برا خودش یه پا قلعه هست.
کارلا: خب شین کلید.
شین:چی؟
کارلا:کلید چیزی باید بکنیش تو در تا در باز شه.
شین:به جا نمیارم.
کو:این هم نمیدونی چیه!
شین:تو لازم نکرده به من چیزی بگی کوکو سبزی.
ایاتو:کوکو سبزی🤣
کو: کوکو سبزی عمته!!
لایتو: عه عه جلو بچه.
من:منظورت از بچه ایاتو بود لایتو😃
ایاتو: منظورش سوبارو بود.
شین:بیا اینم کلید.
کارلا: بالاخره.
(صدای باز شدن در به صورت ترسناک)
توموکی:یویویویی میگم چرا اینجا اینطوره.
من:کارلا سان اینجا جایی که قراره بمونیم.
کارلا: اره مشکلش چیه؟
من:اخه اینجا پر گرد خاکه و متروکه هست.
کارلا:خب.
من:الان چجور باید اینجا بزیستیم؟
کارلا: خودتون تمیزیش کنین.
من: چی!!!!!!
مگه اینا اصلا بلدن کار کننن؟!!!
یوما:بلدیم خیلی هم بهتر از تو مسوبوتا.
من:هیی هی وایسین دارین کجا میرین؟؟؟؟
شین:خدا حافظ.
من:خب الان باید چی کار کنیم؟
ازوسا:بریم تو شاید تونستیم یه کاری کنیم.
ساکورا:احیاناً الان رفتیم تو باید چی کار کنیم بشینیم نگاه هم بکنیم؟
کاناتو: یه بار اومدیم تعطیلات فقط یه بار.
من:چرا نگا من میکنید برید تو!!!!
توموکی :وااااا باد کولر!!!!!!!
ساکورا:اخی چه گوگولی شدی توموکی❤
=======بعد از تمیز کاری و غرغر های همه=========
من: بفرما خونه از این تمیز تر دیدین.اگه دیدین هر چی میخواین بهم بگین.
یوما:اره،ببین اینو.
من:بعد میگین چرا نصیحتتون نمیکنم.
لایتو:من گشنمه ساکورا.
ساکورا:۲تا تخم مرغ اون جا هست هر چی میخوای باهاش درست کن.
لایتو:ولی من تخم مرغ نمیخوام.
ساکورا پس دروغ نگو دیگه اگه گشنت بود سنگ هم میخوردی🌸
کو:راست میگه منم گشنمه.
من:ساعت چنده؟
ازوسا:۶و۴۵دقیقه.
من:ممنون.
کو:خب پس یه چی سفارش بدیم بخوریم.
من:دقیقا چی بخوریم؟
یوما و ایاتو:پیتزا.
روکی:هوا.
من:بله دیگه روکی اصلا همه گیاهیم فتوسنتز میکنیم.
روکی:ای کاش بودیم.
رجی:تازه اول شبه ها.جدی جدی گشنتونه؟
ایاتو:خب از ساعت ۷ صبح کار کردیم.
رجی:بله دیگه حسابی خونه رو به گند کشیدی و اونقت کار کردی.
شو:خفه شین میخوام اهنگ گوش بدم.
یوما:خب برو تو اتاق.
شو:نمیخوام.
یوما:پس همین جا بک،پ.
شو:باش.
رجی(زیر لبی):اینشالا بخوابی بیدار نشی.
من:اصلا بیاین پیتزا بخوریم!!!:
کو:باش این شماره پیتزایی.
خب دیگه این بود از پات اول پارت ۲ هم در دست ساخت هست و قراره از خنده زیاد راهی بیمارستانتون کنم البته شاید خنده دار نباشه ولی باز....
- ۳۳۰
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط